در هفته ای که گذشت با کسی آشنا شدید؟ روابط قدیمی خود را بهبود بخشیده اید؟ آخرین باری که فردی با شما تماس گرفت و در مورد بسته شدن قرارداد با کسی که شما به او معرفی کرده بودید صحبت کرد کی بود؟ جذب کردن و وقت گذرانی با افرادی که دوستشان دارید اهمیت زیادی دارد چون این گروه به شما کمک می کنند که از نظر ذهنی، احساسی و صد البته حرفه ای بصورت کاملا طبیعی پیشرفت کنید. باید چنین روابطی بوجود بیاورید و به آن به چشم یک اکوسیستم شخصی نگاه کنید.
در طول ده سال گذشته من با اکوسیستم های حرفه ای متنوعی در زمینه های زیر همکاری کردم: نرم افزار، شراکت، روابط عمومی و قرار گرفتن در حلقه ی اکوسیستم های محلی که در برلین، زوریخ، وین، سنگاپور، مسکو و سن پترز بورگ واقع شده بودند. در دنیای مدرن امروزی ساخت این اکوسیستم ها واقعا ضروری است. همکاری با چنین افرادی نه تنها در کوتاه مدت شما را به اهدافتان نزدیک می کند بلکه در طولانی مدت شما را به یک ماشین تولید ایده، پروژه های جدید و انرژی مثبت تبدیل می کند.
ارتباطات شخصی
ساخت یک اکوسیستم به معنای ایجاد رابطه میان بازیکن های اصلی هر اکوسیستم است. لازم نیست هر بار آدم های جدید را به این اکوسیستم اضافه کنید. به عنوان مثال زمانی که سوپ درست می کنید به یک مایع به عنوان پایه ی غذا احتیاج دارید و بعد مواد غذایی خاص و ادویه جات را به آن اضافه می کنید و فرصت می دهید که این مواد با هم جوش بخورند. به همین ترتیب شما بدون وجود مواد اولیه ی ضروری و زمان کافی نمی توانید اکوسیستم بوجود بیاورید. مواد اولیه برای ساخت اکوسیستم داستان سرایی، شراکت و خدمت رسانی به افراد هستند. حالا به هر کدام از این موارد بصورت جداگانه می پردازیم.

مراحل داستان سرایی
باید مرز میان به اشتراک گذاشتن و داد و هوار کردن را در نظر داشته باشید. هر کدام از افراد داستان های جالبی برای تعریف کردن دارند و این داستان ها باید به اشتراک گذاشته شوند. برای تهیه کردن داستان و به اشتراک گذاشتن آن باید چه کارهایی انجام داد؟
روزی را با شریک، همکار و یا مشاور خود بگذرانید و توضیح دهید که رساندن صدای شما به دیگران چه اهمیتی برایتان دارد. یکی از همکاران پر حرفتان را انتخاب کنید تا مدام از شما سوال بپرسد. هر چقدر سوالات پرسیده شده بیشتر باشد جواب های بیشتری داده می شود و داستان شما به شکل شخصی تری در می آید. بعد مشخص کنید که تمایل دارید این داستان را با چه کسانی به اشتراک بگذارید. سوالاتی این چنینی بپرسید: آیا شما افراد را به هم متصل می کنید؟ قصد دارید به بقیه الهام ببخشید؟ آیا به دنبال کسانی هستید که به ایده های شما جامه ی عمل می پوشانند؟
هنگام طی کردن این مرحله می توانید کمی آسیب پذیر به نظر برسید. لازم نیست بابت نشان دادن خود واقعیتان خجالت زده شوید. مشخصیات دقیق شما نشان می دهد که به دنبال چه اکوسیستمی هستید و این سوالات نقش شما در اکوسیستم را مشخص می کند. در طول این گفتگو باید مشخص کنید که چه کسانی داستان شما را دنبال می کنند. به صفحات خود، وبسایتتان و بیوهایی که در آن ها نوشته اید به خوبی نگاه کنید. آیا این موارد بی نقص هستند؟ آیا روی عناصر ضروری تاکید کرده اید؟
بطور ایده آل بعد از یک روز تفکر باید در خصوص این موارد به نتیجه رسیده باشید:
- با ساختن این اکوسیستم قصد دارید به چه هدفی برسید؟
- چه مطالبی را قصد دارید بیان کنید؟
- جملات مهم برای به اشتراک گذاشتن.
- راه اندازی صفحه های برای جذب کردن شرکای مورد نظر.
- یک بیوگرافی شخصی جدید.
این تازه اول راه است. به خاطر داشته باشید که این لیست باید برای تمرکز بیشتر به شما کمک کند و نباید به هیچ وجه محدود شوید.
اندازه گیری موفقیت
زمانی که استراتژی های خودتان را توصیف می کنید در واقع در راه رسیدن به اهداف به خودتان کمک می کنید و دقیقا متوجه می شوید که باید به استناد به چه منابعی کار را پیش ببرید. حتی با انتخاب یکی از مقیاس ها هنگام ساخت اکوسیستم می توانید نتایج را در جهت خاصی اندازه گیری کنید.
به عنوان مثال زمانی که می خواهند میزان موفقیت اکوسیستم های محلی را اندازه گیری کنند تعداد استارتاپ های موفق را می شمارند. شما می توانید تعداد پروژه هایی که بعد از برقراری روابط، کلید خورد را ثبت کنید و آن را مقیاسی برای موفقیت خود بدانید.
برنامه ی یک ساله ی شراکت
شش ماه اول: تحقیق و بررسی
شرکا همیشه به دنبال شناختن افراد بیشتر هستند. در طول شش ماه اول راه اندازی اکوسیستم، باید در تمام گردهمایی هایی که می توانید حضور پیدا کنید تا از زیر و بم کار اطلاع پیدا کنید. باید از عوامل زیربنایی موثر درک کاملی داشته باشید و این موارد را در خاطر ثبت کنید.
چه کسانی (با توجه به شهرت قبلی) برای گفتگو و یادگیری بیشتر مناسب هستند؟
می توانید به جلسات دانشگاهی بروید یا با ژورنالیست ها در مورد یک موضوع جالب صحبت کنید و از آن ها کمک بگیرید.
از اینکه در این جمع یک تازه وارد حساب می شوید خجالت زده نباشید. از یک راهنما بخواهید که در طول مسیر به شما کمک کند.
شش ماه دوم: برقراری رابطه
بعد از شش ماه اگر به اندازه ی کافی سریع باشید می توانید اطلاعات و محصولات جمع آوری کنید. می توانید آن ها را به هم متصل کنید و از روابط شکل گرفته شگفت زده شوید. فقط به خاطر داشته باشید که یک رابطه ی موفق رابطه ای ست که می تواند بدون دخالت شما حفظ شود.
خدمت رسانی به افراد
روابط موفق و قدرتمند میان اعضای اکوسیستم به پیشرفت شما کمک می کند. از بقیه انتظار نداشته باشید چیزی به شما بدهند. منظور من این نیست که مثل یک خیریه به بقیه پول بدهید. بلکه باید:
- مراسم مرتبط با صنعت خودتان را بشناسید و یا با افراد سرشناس آشنا شوید.
- در مورد مقالات جدید نظر بدهید.
- افراد را به هم معرفی کنید.
- برای موفقیت محصولات به بقیه کمک کنید.
این فعالیت ها توانایی ها و قدرت شما را به بقیه نشان می دهد. به علاوه ممکن است بعضی از آن ها بعدا باز هم به سراغ شما بیایند و از شما تقاضای فیدبک کنند. به محض پشت سر گذاشتن این مراحل زمان بررسی نتایج می رسد. در مرحله ی داستان سرایی چه داستان هایی، در مورد چه موضوعاتی نوشته شدند؟ آیا ممکن است کسی به خاطر این داستان ها به سراغ شما بیاید؟ کدام توانایی شما مورد توجه بقیه قرار می گیرد؟ شما چطور می توانید به بقیه کمک کنید؟
حالا باید چکار کنم؟
بعد از شش ماه تا یک سال شما صاحب یک اکوسیستم کامل هستید. حالا زمان آن رسیده که به سراغ یک اکوسیستم دیگر بروید و مراحل برقراری ارتباطات جدید با شرکا را تکرار کنید. در مورد اینکه بقیه چطور می توانند چنین ارتباطاتی تشکیل دهند مطلب بنویسید. در نهایت افراد به دنبال توصیه های شما به سراغتان می آیند و به خوبی می دانند که شما رابط اکوسیستم های مختلفی هستید. این روند ادامه پیدا می کنند و به اکوسیستم های بزرگ و بزرگتری ختم می شود.