حتی قبل از ظهور گوگل، امریکا سرزمین جست و جوگران بوده است.
همیشه از مذهب و تکنولوژی به عنوان دو نیروی مخالف هم یاد شده است – اولی ما را به گذشته وصل میکند و دیگری به آیندهای بدون مرز.
در سالهای اخیر، در درهی سیلیکون نوعی الهیات سکولار شکل گرفته که فقط میتواند آن را با ظهورجامعهای ایده آل تعریف کرد؛ داشتن این جامعهی ایده آل و آرمانی، باور این نسل است که به طور منحصر به فردی راه را برای یک تحول بنیادین آماده میکند، باوری که همیشه در تاریخ بشر وجود داشته است.
رسیدن به جامعهی ایدهآل [از لحاظ تکنولوژی] به سرعت در بین ملتها معنا و مفهوم میگیرد. ما در آغاز عصر دیجیتال هستیم، عصری که حتی ممکن است مرگ هم معنا و مفهومی نداشته باشد. آفرینندگان دره به عنوان پیامبران سود، قدعلم کردهاند. تکنولوژی و فناوری در زندگی ما تبدیل به نیرویی فراگیر و حاضر در همه جا،عالِم به همه چیز و قدرت مطلق معرفی شده است.
ما به دنبال تلفنهای هوشمند میگردیم، مثل تسبیح، برای آرامش خودمان.
آنها مثل یک حکیم، جوابهایی که به دنبالشان هستیم را در اختیار ما میگذارند.
و مثل یک کشیش، آنها به تمایلات درونی ما آگاه هستند.
مانند هر دین و مذهبی، اینترنت ارتباطی را برای ما فراهم میکند که با آن حضور در جامعه را تجربه کنیم، برتری خاصی را حس کنیم و خودِ درونیمان را فراموش کنیم. اعتقاد ما زمانی متزلزل میشود که مثل NSA، خیرخواهی کمتری داشته باشیم.
مطمئنا پیشرفتهای فناوری و تکنولوژی باعث نجات و بهبود زندگی بسیاری از انسانها شده است؛ که خوشبختانه تا به الان نیز ادامه دارد. اما وقتی به چیزهایی اساسی و مهمتری فکر میکنیم، چیز جدیدی وجود ندارد، حتی زیر آفتاب گرم کالیفرنیا.
درهی سیلیکون همیشه به عنوان سرزمین موعود با آرمانهای کتاب مقدس یاد شده است، جست و جو برای معانی در قبال پول.
نام «درهی سیلیکون» خود طبیعتی دوگانه دارد؛ «سیلیکون» بیان کنندهی آیندهی سودآور است و «دره» که محلی عمیق است، ریشه در گذشتهی دینی ما دارد.
هرچند که در درهی سایهی مرگ قدم میزنم از پلیدی و شیطان نمیترسم. شبکهی ابدی با من است. سیگنالهای قوی شما به من آرامش میدهد….
این دوگانگی ریشه در تاریخ منطقه خلیج سانفراسیسکو (Bay Area) دارد، جایی که میراث جویندگان طلا هنوز هم ادامه دارد – که حتی امروزه نیز شما میتوانید با کشف بعدی خود به پول زیادی دست یابید – و با محل زندگی مبلغان دینی در غرب آمیخته شده است.
معنویت پنهان هنوز هم زیربنای دره را تشکیل میدهد. همانند باغ عدن این دره هم سیب – توانایی اینترنت در اغوا کردن بشر برای کسب دانش- و گناه مخصوص به خود را دارد. پرندهی توییتر شباهت زیادی به کبوتر صلح دارد؛ با در نظر گرفتن اینکه توییت کردن کاربران ممکن است به رسیدن صلح کمک کند. شعار گوگل شیطان نباش است که ورژنی از جملههای معروف شما نباید… کتاب مقدس است. برهمین اساس وب سایتها دیگر نیازی به http:// ندارند.
جادهی سند هیل در درهی سلیکون، خط اصلی این منطقه است که میتوان آن را نمادی از جادهی دمشق در کتاب مقدس دانست.
در پشت تمامی این ماجراها صفرها و یکهایی نهفته است که شبیه به رمزهای کابلایی ( Kabbalah) عمل میکنند (کابالا تفسیر رمزگونهای از کتابهای مقدس عبری است).
درک جهان جدید از طریق منشوری از جهان کهن ارثی است که به این دره رسیده است.
طبق اظهار نظر جان وینتروپ امریکا شهری بر روی یک تپه بوده است. جملهای که فکر مسیحیان را به سمت اورشلیم جدید میبرد.
با این حال بعد از ورود به دنیای جدید، پیوریتنهای محتکر (پیوریتنها نام گروهی از دینداران انگلیسی در سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی بود که پشتیبان سرگی در پرستش و تعالیم دینی بودند) قیمت زمینها را بالا بردند. شکافی که در زندگی امریکاییها ایجاد شد (در جست و جوی پول و معنا) در دنیای جدید نیز دوباره زنده شد.
این شکاف با رویکرد معنوی خود نقشی در تقسیم بندی جغرافیایی این قارهی جدید نیز ایفا کرده است.
نقشهی امریکای امروزی با کنعانها (کنعان منطقهای باستانی و عبری زبان بوده است که امروزه هر یک از کشورهای فلسطین، لبنان، اردن، و سوریه بخشی از آن را در خاک خود دارند) و اریحاها (نام شهری است واقع در کرانه باختری رود اردن) و ناصرهها (ناصره یا ناصریه بزرگترین شهر در استان شمالی فلسطین اشغالی است) و بیت الحمها پر شده است و این موضوع ادعایی بر دیدار دوبارهی جنگ کهن دین با ضد دین است.
می سی سی پی بزرگترین رود این کشور است که میتوان آن را مثل رود نیل تصور کرد؛ یکی در مصر و دیگری در ممفیس. آب این رودها با اشک بردهها تلخ شد و ساحل این رودها با مهاجرتی بزرگ برای جست و جوی آزادی ترک شدند.
همانند پیشگامان ما در سفر به غرب، آنها به سرزمینی رسیدند که در ابتدا تصور میکردند مشرق زمین است. مثل اجدادشان که از شبه جزیرهی سینا گذشتند تا به سرزمینی رسیدند که توسط کوهها و دریاها محاصره شده است. ادعا کردند سرنوشتِ از پیش تعیین شده شان در آنجا رقم میخورد حتی اگر به قیمت از بین بردن ساکنین آن سرزمین باشد.
کالیفرنیا وارث نهایی رویای کهن آمریکاست؛ همراه با نارضایتیهایش.
در این سرزمین موعد مدرن، اجداد ما پیمانی بستند و آن را برای ما باقی گذاشتند: آزادی و فرصت، خلاقیت و تخیل، هالیوود و درهی سیلیکون.
اما همان طور که پیوریتنها فهمیدند – همان طور که بنی اسرائیل قبل از ظهورشان فهمید – سرزمین موعود هیچ وقت بهشتی که میخواهیم، نخواهد شد.
بنابراین پس از آن که بنی اسرائیل به سرزمین موعود آمد به این باور رسید که در وهلهی اول به مسیح احتیاج دارد. حتی بعد از ظهور مسیح، به رجعت وی هم، نیاز دارند.
امریکا در میانهی عصر جدیدی از مسیحایی است.
افزایش نابرابری، از بین رفتن زیرساختها، جنگهای بی پایان بین فرقهها و حزبهای سیاسی که مشکلات ملی را بیشتر میکند، به شدت حس میشود.
ساختمان کنگرهی امریکا، که جوری طراحی شده بود که شبیه به Temple of reason در آتن کهن باشد، همانند Temple Mount ( همان بیت المقدس امروزی) شروع به مبارزه با نزول خواری و تعصبات بی جا کرد.
همانند گذشتگان، امروزه نیز آروزی رهبران، چه چپ چه راست، این است که بتوانند از جملهی «انجام خواهد شد ….» استفاده کنند.
در سراسر این سرزمین جنبشهای شبه مذهبی با هدف آزاد ساختن شکوه و جلال مردم به وجود آمد.
جنبش تی پارتی یا جنبش اعتراضی چای از جمله جنبشهای بنیادگرایانهی امریکاییها بود، که تصدیقی بر تسلیم ناپذیری آنهاست.
جنبش اشغال وال استریت سعی داشت ناپاکیهای سیاست را مثل اسنیها (Essene) از بین ببرد – در ابتدا در صحرا اردو میزنند و سپس به قلب شهرها رسوخ میکنند.
و حالا به ما گفته شده که به مسیح امریکاییها ایمان بیاوریم: فناوری.
همانند تمام مسیحهای زمان، فناوری به تنهایی نمیتواند ما را نجات دهد. باوری در فرهنگ کهن غرب وجود دارد که میگوید: نمیتوانیم رهایی یابیم مگر اینکه خودمان راه را فراهم سازیم. هیچ نوع امداد غیبی وجود ندارد – نه مسیح نه ماشین – که به صورت معجزه آسایی ظاهر شود و در نبود کار و تلاش خودمان، مشکلاتمان را حل کند.
چیزی که الان نیاز داریم چیزی بوده است که همیشه نیاز داشتهایم: خرد و دانشی برای تلفیق راههای قدیمی با راههای جدید، و ایمان به این که با صبر در کار و تلاش و فداکاری و از خود گذشتگی میتوان بر همه مشکلات غلبه کرد.