خوشحالم که دومین سری از مطالب وعده داده شده را می توانم طبق قرار منتشر کنم. هفته گذشته هفته خوبی برای من بود، بخصوص که مطلب شماره یک (آینده شغلی شما چطور رقم می خورد؟ کارمند یا کارفرما؟) با استقبالی بیشتر از آنچه تصور می کردم روبرو شد.
قبل از شروع این مطلب پیشنهاد می کنم در صورتی که قسمت اول را مطالعه نکرده اید؛ حتما سری به آن بزنید. در آنجا تمرکز من بیشتر بر روی شرایط افراد برای تصمیم گیری و حرکت به سمت کارفرما شدن بوده است؛ و در این مطلب همانطور که از نامش پیداست می کوشم راهکاری عملی و کم خطر، برای مهاجرت از وضعیت کارمندی یا بیکاری به سمت کارفرما شدن را ارائه دهدم. امیدوارم در این مطلب هم مانند مطلب قبلی از نظرات ارزشمند شما بهره ببرم. قابل ذکر است که این مطلب ممکن است بیش از معمول طولانی و خسته کننده باشد (مثل دارو که تلخ اما درمان گر است)؛ اما برای موفقیت لازم است آن را با حوصله و دقت تمام بخوانید و بکار ببندید.
اکثر برنامه ریزی ها به این دلیل شکست می خورند که وضعیت فعلی را درست تشخیص نداده اند و با توجه به وضعیت فعلی، هدفی خوب و قابل انجام تعریف نکرده اند. حتما همه شما داستان معروف آن تبر زن را شنیده اید. بیش از حد تکراری است ولی یک بار دیگر بخوانید.