خوشحالم که دومین سری از مطالب وعده داده شده را می توانم طبق قرار منتشر کنم. هفته گذشته هفته خوبی برای من بود، بخصوص که مطلب شماره یک (آینده شغلی شما چطور رقم می خورد؟ کارمند یا کارفرما؟) با استقبالی بیشتر از آنچه تصور می کردم روبرو شد.

قبل از شروع این مطلب پیشنهاد می کنم در صورتی که قسمت اول را مطالعه نکرده اید؛ حتما سری به آن بزنید. در آنجا تمرکز من بیشتر بر روی شرایط افراد برای تصمیم گیری و حرکت به سمت کارفرما شدن بوده است؛ و در این مطلب همانطور که از نامش پیداست می کوشم راهکاری عملی و کم خطر، برای مهاجرت از وضعیت کارمندی یا بیکاری به سمت کارفرما شدن را ارائه دهدم. امیدوارم در این مطلب هم مانند مطلب قبلی از نظرات ارزشمند شما بهره ببرم. قابل ذکر است که این مطلب ممکن است بیش از معمول طولانی و خسته کننده باشد (مثل دارو که تلخ اما درمان گر است)؛ اما برای موفقیت لازم است آن را با حوصله و دقت تمام بخوانید و بکار ببندید.

اکثر برنامه ریزی ها به این دلیل شکست می خورند که وضعیت فعلی را درست تشخیص نداده اند و با توجه به وضعیت فعلی، هدفی خوب و قابل انجام تعریف نکرده اند. حتما همه شما داستان معروف آن تبر زن را شنیده اید. بیش از حد تکراری است ولی یک بار دیگر بخوانید.

روزی یک هیزم شکن برای کار سراغ یک تاجر الوار رفت. تاجر او را استخدام کرد و دستمزد خوبی برایش تعیین کرد. بنابراین هیزم شکن تصمیم گرفت کارش را به نحو احسن انجام دهد، تا محبت صاحب کار خود را جلب کند. رئیس به او یک تبر داد و محل کارش را نشان داد. روز اول هیزم شکن ۱۸ درخت را قطع کرد. رئیسش به او تبریک گفت و از او خواست به همین روش به کار خود ادامه دهد. اما روز بعد او توانست فقط ۱۵ درخت را بیندازد. روز بعد هیزم شکن تلاش خود را بیشتر کرد. ولی فقط ۱۰ درخت قطع کرد. هر روز با همه تلاشی که می کرد تعداد کمتری درخت می توانست قطع کند. هیزم شکن با خود فکر کرد من باید قدرت خود را از دست داده باشم. بنابراین پیش رئیس خود رفت و از او معذرت خواهی کرد و گفت نمی دانم چه اتفاقی افتاده است که هر روز توانایی من در قطع درختان کمتر می شود. تاجر در جواب پاسخ داد: آخرین باری که تبر خود را تیز کردی کی بود؟ هیزم شکن پاسخ داد: تیز کردن؟ من وقتی برای تیز کردن تبر نداشتم چون خیلی مشغول… در این لحظه هیزم شکن به فکر فرو رفت و به اشتباه خود پی برد.

شما به عنوان یک تبر زن، نه تنها باید تبرتان را تیز کنید، بلکه باید اطلاع دقیقی از میزان تیز بودن تبر، عمر تیز بودن تبر، توانایی بازوان خود و… داشته باشید. خیلی مهم است که اگر می خواهید برای سال های آینده برنامه ریزی کنید کمی حوصله به خرج دهید و زود خسته نشوید تا دچار اشتباهات استراتژیک نشوید. گاهی یک روز بیشتر فکر کردن و برنامه ریزی کردن در ابتدای کار شما را یک سال در رسیدن به اهدافتان جلو می اندازد.  پس اولین قدم در این سلسله مطالب حوصله به خرج دادن است. من شخصا راهی برای یک شبه کارفرما شدن و کسب موفقیت های پی در پی بلد نیستم.

می دانم که کارفرما شدن و بدست آوردن ثروت و قدرت، و در مقابل گریز از بند کارمندی و بیکاری، آرزوی بسیاری از شماست (اگر نیست اینجا چه می خواهید؟) اما ترس ها و علت های بسیاری هستند که شما را در رسیدن به آروزی خود متوقف می کنند. و البته از حق نگذریم بسیاری از این ترس ها و علل به اندازه کافی موجه و مهم هستند. من در این سلسله مطلب می خواهم راهکارهایی عملی برای رفع این مشکلات پیدا کنم و البته لازمه این امر داشتن روحیه کارفرمایی (که در مطلب قبل توضیح داده شد) است. پس اگر چنین روحیه ای در خود سراغ دارید به ادامه مطالعه بپردازید.

نکته بسیار مهم: شرایط زندگی هر فردی با دیگری متفاوت است؛ و به همین دلیل نمی شود این راهنما را به همین شکل درج شده، برای همه تجویز کرد. شما باید بتوانید این راهنما را با توجه به وضعیت خودتان به عنوان یک برنامه عملیاتی بهبود دهید و در نهایت آن را به اجرا بگذارید. در این زمینه اگر ابهامی داشته باشید هم در حد توان و دانش شخصی ام، پاسخگوی سوالات شما خواهم بود.

این راهنما مسیری سه بخشی را در رسیدن به هدف طی خواهد کرد که در شکل زیر کلیات آن را می بینید (در این مطلب بخش اول آن را با هم بررسی می کنیم).

راهنمای عملی مهاجرت از بیکاری یا کارمندی به کارفرمایی ( قسمت اول )
راهنمای عملی مهاجرت از بیکاری یا کارمندی به کارفرمایی – قسمت اول

پیشنهاد می کنم که هر قدم را با دقت و جدیت مطالعه و اجرایی کنید؛ سپس به سراغ مرحله بعدی بروید. همچنین داشتن یک دفترچه یاداشت برای ثبت موارد می تواند در مراحل بعد بسیار کمک کننده باشد.

بررسی و شناسایی وضعیت فعلی و هدف

تفاوتی ندارد که شما قصد دارید از چه وضعیتی به وضعیت دیگر ارتقا یابید. همیشه اولین اصل در تغییر شرایط، شناسایی دقیق وضعیتی است که در آن قرار گرفته و تعیین دقیق تر مختصات وضعیتی است که تصمیم دارید به آن برسید. مانند یک سفر که لازمه آن داشتن مبدا و مقصد مشخص است؛ که در غیر این صورت یا در میانه راه بنزین تمام می کنید و یا اصلا حرکت را آغاز نمی کنید. شما نمی توانید از وضعیت X به وضعیت Y بروید مگر اینکه شناخت دقیقی از شرایط وضعیت X و تعریف دقیقی از وضعیت Y داشته باشید. این موضوع علاوه بر تصمیم گیری درست به شما کمک می کند که در ادامه تغییرات را بهتر لمس کنید.

درباره موضوع مورد بحث خودمان ساده ترین حالتش چنین است: من کارمندم و می خواهم کارفرما شوم.

اما فقط این مورد کافی نیست…

بررسی و شناسایی وضعیت فعلی

برای انجام اینکار لیستی از سوالات را باید تهیه کنید و به هرکدام پاسخی مناسب دهید. من در زیر 11 پرسش و پاسخ اساسی را مطرح کرده ام که می تواند کمک کننده باشد و شما ممکن است با توجه به شرایط خود چند پرسش و پاسخ دیگر نیز به آن اضافه کنید. دقت کنید که بعضی از سوالات این پرسشنامه مشابه رزومه شخصی است (هرچند در نهایت کاربرد آن برای ما متفاوت خواهد بود) اما قرار نیست پاسخ این سوالات را در اختیار کسی قرار دهید. پس تا حد ممکن با خودتان صادق و دقیق باشید.

پرسش: هویت، محل تولد، سن، جنسیت و محل زندگی خود را بنویسید.

پاسخ مثال: من یاسر حمزه لوی، متولد ملایر، 30 ساله، مذکر و در تهران زندگی می کنم.

پرسش: وضعیت تحصیلی شما چیست؟

پاسخ مثال: پس از پایان تحصیلات دبیرستان در رشته تجربی، در رشته مدیریت صنعتی دوره کارشناسی را به پایان رساندم و سپس در دوره کارشناسی ارشد در رشته مدیریت شهری، فارغ التحصیل شدم.

پرسش: سوابق شغلی شما چیست؟

پاسخ مثال: از سال 84 تا 88 به عنوان منتقد ادبی و اجتماعی در مجلات و اتشارات مختلف فعالیت کرده ام. سپس به مدت دو سال مدیر تولید محتوا در یک بیزنس آنلاین بوده ام و پس از آن به مدت یک سال مدیر تولید و مدیر منابع انسانی یک شرکت نرم افزاری بوده ام.

پرسش: دانش و تجربیات و توانایی های خود را در قالب جدولی مشروح، بنویسید.

راهنما: دانش می تواند تسلط به یک زبان خارجی، تجربه می تواند آشنایی با یک موقعیت جغرافیایی و توانایی می تواند مواردی مثل تسلط بر رانندگی یا شنا کردن باشد!

پاسخ مثال:

راهنمای عملی مهاجرت از بیکاری یا کارمندی به کارفرمایی ( قسمت اول )
راهنمای عملی مهاجرت از بیکاری یا کارمندی به کارفرمایی ( قسمت اول )

پرسش: مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی خود را بنویسید.

پاسخ مثال: من متاهل هستم و باید مخارج زندگی خود را در حداقل حالت تامین کنم. / من مجرد هستم و مسئولیت کسی بر دوشم نیست؛ اما دوست دارم ازدواج کنم. / من متاهل هستم و باید هزینه های زندگی را تامین کنم. از سویی مراقبت از مادر پیرم نیز با من است. / من متاهل هستم، اما همسر قانعی دارم که حاضر است پا به پای من برای رسیدن به اهدافمان تلاش کند. و چندین و چند حالت دیگر

پرسش: وضیت جسمی و روحی خود را شرح دهید.

پاسخ مثال: من بدلیل دیسک کمر بیشتر از روزانه 5 ساعت نمی توانم پشت میز بنشینم و از بلند کردن اجسام با وزن بیشتر از 5 کیلو معذورم. / من از نظر جسمی کاملا سالم هستم، اما از نظر روحی احساس می کنم به قدر کافی اجتماعی نیستم. و موارد دیگر

پرسش: میزان کلی سرمایه و درآمد فعلی ماهانه خود را بنویسید.

راهنمایی: در اینجا دقیقا سرمایه پولی مد نظر است که به دو صورت اعتباری و نقدی باید درج شود.

پاسخ مثال: من دانشجو هستم و کل سرمایه ام یک میلیون تومان نقدی است. همینطور یک سکه ربع بهار آزادی دارم. / من بیکار هستم و حدود 10 میلیون تومان سرمایه اولیه دارم. / من کارمند هستم. حدودا 50 میلیون تومان به صورت نقدی در حساب بلند مدت سرمایه گذاری کرده ام و یک خانه 42 متری نیز دارم که در آن زندگی می کنم. و چندنی و چند حالت دیگر

پرسش: میزان هزینه های جاری خود و منبع تامین آن را بنویسید.

پاسخ مثال: من ماهانه 200 هزار تومان هزینه دارم که توسط پدورم تامین می شود. / من ماهانه 1500000 تومان هزینه دارم که از سود باک تامین می شود. / من ماهانه 3000000 تومان هزینه دارم که از طریق کارمندی تامین می شود. و موارد دیگر

پرسش: میزان زمان آزاد خود را بنویسید.

پاسخ مثال: من دانشجو هستم؛ سه روز در هفته کلاس دارم و باید به مطالعه دروس بپردازم و سه روز کامل زمان آزاد من است. / من کارمند هستم و تنها روزی یک ساعت زمان آزاد دارم. / من بی کار هستم و تقریبا تمام زمان روزانه ام خالی است.

پرسش: علایق تفریحی خود را شرح دهید.

پاسخ مثال: من به وب گردی و مطالعه مطالب جالب علاقه زیادی دارم. همینطور به ارتباط برقرار کردن با افراد مختلف و بحث های اجتماعی، کوهنوردی و سفر نیز از علایق دیگر من است که کمتر فرصت و پول انجام آن را دارم. فراموش نکنم که موسیقی جزو جدا نشدنی از زندگی من است.

پرسش: علایق کاری خود را بنویسید.

پاسخ مثال: من به طراحی سایت و به طور کلی بیزنس های آنلاین علاقه دارم. من دوست دارم در کار تصمیم گیرنده باشم و تولید یک محصول مشخص نیز از دیگر علایق من است. همینطور به تعمیر و نوسازی وسائل قدیمی به خصوص ماشین های کلاسیک نیز علاقه زیادی دارم.

حالا داستان خود را بنویسید

خب سوالات تمام شد. خوشحالم که حوصله کردید و تا اینجای مطلب را خواندید. هرچند مطلب هنوز ادامه دارد. در ادامه باید داستان خود را بنویسید. کار سختی نیست و زیاد هم قرار نیست پیچ و تابش دهید. فقط کافیست در یک صفحه و با توجه به پاسخ هایی که به پرسش های بالا داده اید داستان خود را بنویسید. داستانی که هرکس آن را خواند (البته معمولا کسی جز خودتان لازم نیست آن را بخواند) دقیقا بتواند حدس بزند وضعیت فعلی شما چگونه است.

داستان مثال

من یاسر حمزه لوی، متولد ملایر، سی ساله و ساکن تهران هستم. به تازگی متاهل شده ام. طی سال های گذشته در رشته تجربی و سپس کارشناسی مدیریت صنعتی و کارشناسی ارشد مدیریت شهری تحصیل کرده ام و پس از آن به نقد کتاب، مدیریت محتوا در یک شرکت خصوصی و مدیریت تولید و منابع انسانی در یک شرکت نرم افزاری پرداخته ام. هم اکنون نیز کارمند نیمه وقت یک شرکت خصوصی در زمینه تجارت الکترونیک هستم که چیزی حدود دو میلیون تومان حقوق ماهانه به من می دهد. من در زمینه اصول میدریت، مدیریت منابع انسانی، مدیریت پروژه، تهیه طرح کسب و کار و بازاریابی و برندینگ آنلاین اطلاعات خوب و کاملی دارم و در زمینه نرم افزارهای مدیریت محتوا نیز تجارت خوبی کسب کرده ام. همینطور ه صاول تولید محتوا، بخر نویسی و دستور زبان فارسی واقف هستم. زبان انگلیسی من در حد متوسط است و نقاشی چهره به سبک رئال و به روش سیاه قلم از دیگر مواردی است که می دانم. شنا را در کودکی یاد گرفته ام و رانندگی و موتور سواری را نیز چند سالی است انجام می دهم. من با اطلاعات جمعیتی و جغرافیایی شهر محل تولدم و شهر محل زندگی ام آشنایی خوبی دارم.

همسر من فردی صبور و همراه است و در مسائل مالی و غیرمالی بسیار به من کمک می کند. ما در یک خانه 40 متری زندگی می کنیم و سرمایه نقدی ما نیز حدودا 50 میلیون تومان است. من ماهانه یک میلیون تومان هزینه های جاری زندگی دارم و باقی را در حساب سرمایه گذاری بلند مدت بانک سرمایه گذاری می کنم. گشت گذار در اینترنت و سفر و کوهنوردی از علایق من است و در کار خود دوست دارم تصمیم گیرنده باشم. همینطور اگر کارم مرتبط با تجارت الکترونیک باشد رضایت بیشتری دارم.

همچنین من از نظر جسمی کمی ضعیف هستم اما روحیه خوبی دارم و آماده مبارزات روحی با هر شرایط سختی هستم. از وقتی که کارم را به دلیل وضعیت جسمی نیمه وقت کردم فرصت بیشتری برای مطالعه، مشاوره به دیگران و استراحت پیدا کرده ام. در حال حاضر من سه روز در هفته وقت آزاد دارم که کامل متعلق به خودم است و شخصا روی آن برنامه ریزی می کنم.

نکته: پاسخ تمام پرسش ها و داستان مثال، همگی خودساخته است و نشان دهنده وضعیت واقعی من نیست.

خب حالا فکر می کنم جدول و داستانی دارید که به راحتی می تواند وضعیت فعلی شما را در شرایط مختلف نمایان کند. شما اینجا ایستاده اید. همینجا که داستانتان به شما می گوید.

بررسی و شناسایی هدف

به کجا می خواهید بروید؟ اینکه می خواهم کارفرما شوم کافی نیست. ما می خواهیم کارفرما شویم تا به آرزوهای خود در زندگی برسیم. ما کار می کنیم تا زندگی کنیم، نه اینکه زندگی می کنیم تا کار کنیم. پس کار کردن ( چه کارمندی چه کارفرمایی ) وسیله ای است برای زندگی کردن و خود هدف نیست. در این قسمت می خواهیم هدف را شناسایی کنیم. اینکه می خواهیم در سال های آینده در چه وضعیتی قرار داشته باشیم.

داستان رویایی خود را بنویسید

بنویسید در آینده ای دور یا نزدیک (آینده ای که می خواهید برایش برنامه ریزی کنید) چه وضعیتی دارید. البته در این زمینه تا حد ممکن معقول باشید. مثلا اگر در حال حاضر با سی سال سن بیکار هستید و سرمایه ای ندارید؛ رسیدن به لیست صد نفر ثروتمندترین افراد جهان، رویایی غیرمنطقی است که تنها شما را خسته می کند و در آخر هیچ چیز جز دلزدگی و نا امیدی برجای نمی گذارد.

داستان رویایی من برای ده سال دیگر (مثال)

من چهل ساله هستم و هم اکنون به استقلال مالی رسیده ام؛ و بدون ساعتی کار کردن با توجه به داشته هایم در رفاه به سر می برم. تقریبا روزهای بسیاری از زندگی خود را به سفرهای تفریحی در اقصی نقاط جهان می پردازم و از اینکه می توانم با اکثریت مردم جهان به زبان انگلیسی صحبت کنم خوشنودم و وقتی ایران هستم، در ویلایی بزرگ و شیک که در بهترین ساحل کشور دارم به سر می برم و در گاراژ آن به بازسازی ماشین های کلاسیک قدیمی مشغولم. عصر ها و شب ها هم دورهمی های دوستانه یا مطالعه بهترین تفریح من است. البته در روز ساعتی را به مرتب کردن امور مالی خود می پردازم. بررسی وضعیت شرکتی نرم افزاری که نیمی از آن متعلق به من است. بررسی وضعیت سهام هایم. بررسی پیشرفت پروژه ساختمانی ام، وصول اجاره آپارتمان های مسکونی ام در تهران و اوضاع رستورانی که به تازگی روی تاسیس آن سرمایه گذاری کرده ام، همگی روزانه ساعتی از وقتم را می گیرد. و البته از این کار لذت می برم. طبق حساب و کتاب هایم که همیشه منظم است در حال حاضر من تقریبا 20 میلیارد تومان سرمایه دارم که به صورت خودکار و منظم مثل ویروس در حال رشد و افزایش است. این روزها سرمایه گذاری های کوچک و خطر پذیر روی پروژه های خلاقانه از سرگرمی های جدیدم شده است.

داستان تمام شد. از خواندن آن لذت بردید؟ خود را در این موقعیت تصور کردید؟ خوب بود؟ پس شروع کنید. اینبار نوبت شماست که داستان خود را در سال های آینده (2 یا 5 یا 10 یا N سال آینده. انتخاب با شماست و بستگی به وضعیت فعلی شما دارد) بنویسید.

در هنگام نوشتن داستان فراموش نکنید: با 10 لیتر بنزین به جاهای خیلی خوبی می شود رفت ولی مسیر تهران – شمال  نیاز به 30 لیتر بنزین دارد. پس به اندازه بنزین باک خود (وقت، دانش، تجربه، انرژی، سرمایه، هوشمندی و.. فعلی) برای این سفر برنامه ریزی کنید تا بعدا پشیمان نشوید و بین راه کنار جاده، دبه به دست نمانید. البته کمی هیجان بد نیست و اگر به ده کیلومتری ویلای خود برسید باقی را می شود پیاده یا با دوچرخه یا هر طریق دیگری رفت. به هر حال در نوشتن داستان خود واقع بین باشید. این واقع بینی بعدا در انجام برنامه ریزی عملیاتی بسیار به کمک شما خواهد آمد.

در اینجا یک سوم مسیر برنامه ریزی برای مهاجرت از کارمندی (بیکاری) به کارفرمایی گفته شد. اگر طولانی شد از شما عذر می خواهم؛ اما همین مطلب هم با کلی تلخیص نوشته شده است.

مشق هفته

گاهی برای موفقیت نیاز به مشق نوشتن است. پس بدون تنبلی و دلخوری دفترچه یادداشت خود را جلویتان بگذارید (باز کردن یک فایل ورد هم کفایت می کند) و موارد زیر را انجام دهید:

  1. پاسخ به پرسش های گفته شده + اضافه کردن پرسش های احتمالی خودتان و پاسخ به آن ها
  2. نوشتن داستان وضعیت فعلی تان (خواهش می کنم قبل از انجام مرحله اول این مرحله را انجام ندهید. کمی صبور باشید. نتیجه نهایی مهم تر است.)
  3. نوشتن داستان رویایی تان (باز هم خواهش می کنم! قبل از انجام دو مرحله قبلی و خوب فکر کردن به این داستان آن را ننویسید. فراموش نکنید شما در حال رقم زدن آینده خود هستید. قرار نیست فقط یک داستان زیبا نوشته شود. این داستان چند سال دیگر واقعیت زندگی شماست)

شما بعد از انجام سه مرحله بالا لوح مقدسی دارید که سرمنشا قدم های بعدی تان خواهد بود. این لوح مقدس را به هر نحوی زیبا نوشته و هر روز یک بار آن را مرور کنید.

با توجه به حجم مطالب نوشته شده، حدس زدم اگر در همین مطلب بقیه بحث را ادامه دهم شما را خسته کند و دقت انجام کار پایین بیاید. به همین دلیل ادامه این راهنما را در هفته بعد می خوانیم. هفته آینده یکشنبه شب قسمت بعدی این راهنما منتشر می شود. در قسمت بعدی به تخمین نیازها برای رسیدن به اهداف تعریف شده، کشف راهکارهای عملی و تهیه برنامه عملیاتی، برای رفع این نیاز ها می پردازیم.

امیدوارم از این نوشته استفاده کرده باشید و من را از نظرات ارزشمندتان بهره مند سازید. فراموش نکنید من نیز در حال تلاش در همین مسیر هستم و تنها می کوشم اطلاعات و تجربیات محدودم را با شما به اشتراک بگذارم تا با هم محکم تر قدم در این مسیر پر هیجان بگذاریم.

20 thoughts on “راهنمای عملی مهاجرت از بیکاری یا کارمندی به کارفرمایی – قسمت اول

  1. آتلان گفت:

    بسیار ممنون و سپاسگذار از اینکه اینگونه مطلب را ریز کردید و هرچه بیشتر به واقعیت ملموس و جاری زندگی نزدیکتر کردید.
    شاید خیلی از ماها مطالب زیادی با همین محتوا خوانده باشیم و انگیزه ایی کوتاه مدت در ما ایجاد شده باشه ولی با روشی که شما در پیش گرفتید میتونم بگم که روشی موثرتر و کاراتر رو پیشروی مشتاقان پیشرفت قرار دادید.
    امیدوارم تک تک افرادی که دنباله مطالب شما رو می گیرن بتونن از این خلوص نیت و صفای دل شما به نتیجه دلخواهشون برسن.

    1. مواردی که فرمودید نظر لطف شماست دوست عزیز. هدف خود من هم کاربردی تر شدن مطالب و مرحله به مرحله بودن و مشخص بودن روش انجام اونه. امیدوارم بتونم تا آخرین قسمت جلو برم و دوستان هم استفاده کنن. شاد باشید

  2. آرش گفت:

    سلام.
    ممنون از وقتی که برای نگارش این مطلب زیبا و مفید صرف کردید.

    1. نظر لطف شماست آرش جان. خوشحالم که مفید بوده.

  3. مریم حسنی گفت:

    عاااااااااالی بود اقای حمزه لویی من که خیلی استفاده کردم جدی می گم واقعن عالی بود… و ممنون برای نوشتن همچین مطلب خوبی

    1. ممنون خانوم حسنی. نظرات شما دوستان انگیزه نوشتن ادامه این مطالبه.

  4. بسیار متن خوبی بود، از متن میتوان نتایج متفاوت و زیادی گرفت، من که خود به شخصه استفاده زیادی از این مطلب بردم، ممنون.

    1. نظر لطف شماست. امیدوارم در ادامه هم با ما همراه باشید.

  5. nima گفت:

    سلام ممنونم از شما جناب حمزه لویی من از این مطالب واقعا خوشم اومد و سعی میکنم به برنامه روزمرم اضافه کنم البته من از طرفدار های قانون جذب هستم که شما هم از اون استفاده کردید

    1. خواهش می کنم. تشکر از شما برای وقتی که گذاشید و مطالعه کردید. البته پیشنهاد می کنم زمان بیشتری رو برای برنامه ریزی در نظر بگیرید و تا انتهای این سری مطالب همراه من باشید. در نهایت فکر می کنم دید روشن تری نسبت به کاری که باید کرد داشته باشیم.

  6. nima گفت:

    جنای حمزه لویی میخواستم خواهش کنم اگر امکانش هست پارت اول و دوم مطالبتون رو برام ایمیل کنید ممنون میشم ازتون

    1. حتما امکانش هست که به صورت شخصی انتشار مطالب دوم رو بهتون اطلاع بدم و اطلاع خواهم داد. هرچند با عضویت در فیدخوان سایت مطالب سایت براتون اتوماتیک ارسال می شه. همینطور مطالب من هر هفته روز یکشنبه ساعت 19 الی 20 منتشر میشه.

  7. farzad گفت:

    مطلب خیلی جالبی بود. امیدوارم در آخر کاربردی هم باشه

    1. ممنون از نظرتون. تمام تلاش من هم همین هست که به دور از شعاری بودن مطلب به صورت راهنمایی عملی نوشته بشه.

  8. رسا گفت:

    با سلام. ببخشید قسمت بعدی منتشر شده؟ کجاست؟

    1. سلام. متاسفانه یک اشتباه در زمانبندی انتشار و سفر ناگهانی و اجباری من باعث این تاخیر شد. البته قسمت بعدی و نهایی مطلب آماده شده و امروز طبق ساعت ( هفت تا هشت عصر ) منتشر خواهد شد. تشکر از همراهی شما

  9. متین گفت:

    “مثل دارو که تلخ اما درمان گر است”
    اصلا هم تلخ نبود
    “ما کار می کنیم تا زندگی کنیم، نه اینکه زندگی می کنیم تا کار کنیم”
    باید با طلا نوشتش !!

  10. بسیار عالی و زیبا
    من یک مدت بود در این راه کمی سرد شده بودم و کند پیش میرفتم
    با خوندن این مطلب انگار دوباره موتورم روشن شد
    سپاس فراوان از شما
    آینده رو خیلی روشن و زیبا میبینم ;)

  11. بدرالسادات گفت:

    سلام. ببخشید لینک بقیه مطالب کجاست؟ تو سایت فقط لینک قسمت اول و قسمت پایانی هست بقیه مطالب رو از کجا می تونم پیدا کنم> اگه امکان داره لینکارو قرار بدید. ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *